جدول جو
جدول جو

معنی فراغ افتادن - جستجوی لغت در جدول جو

فراغ افتادن
رهیدن، آسوده شدن رها شدن رهیدن خلاص شدن، از کاری فراغت یافتن به پایان رسانیدن امری را
فرهنگ لغت هوشیار
فراغ افتادن
((~. اُ دَ))
آسوده شدن، خلاص شدن، کاری را به پایان رساندن و آسوده گشتن
تصویری از فراغ افتادن
تصویر فراغ افتادن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هراس افتادن
تصویر هراس افتادن
ایجاد ترس شدن بیم وهراس پیش آمدن درکاری: (شتربه گفت: سخن تو دلیل می کند برآنکه ازشیرمگر هراسی و نفرتی افتاده است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راه افتادن
تصویر راه افتادن
حرکت کردن، جاری شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راه افتادن
تصویر راه افتادن
روان شدن، روانه شدن، به کار افتادن دستگاه یا ماشین
فرهنگ فارسی عمید